واقعا همین طوریه؟
یه سوال می پرسم راستشو بگو
تا حالا چند دفعه دیدی من ناراحت باشم؟
تا اونجا یی که یادم میاد از بچگی همه می گفتن با تو نباید جدی حرف زد . همه چیو به مسخره می گیری
فقط من نیستم خیلیای دیگرو می شناسم مثل من همیشه می خندن همیشه همه رو می خندونن هیچ وقت تو حرف زدنو کل کل کردن کم نمیارن همیشه خوشن وقتی یه مجلس راه می افته نقل نبات مجلس می شن اینقده از خودشون با حال بازی در میارن که تو از خنده روده هات بیاد تو دهنت و. بعضی موقع ها هم شروع می کنن خودشونو مسخره کردن . واسه اینه که تو بخندی. آره زیاد هست منم یکی از اونا
یه زمانی فکر می کردم فقط خودم اینجوریم . نه این جوریا یه جور دیگه یه کس دیگه .همه واسه خودشون مشکل دارن همه یه افسردگی درونی واسه خودشون دارن . اما من تمام سعی خودمو کردم هیچ وقت نزارم کسی بفهمه که من اعصاب خوردی دارم.
خیلی واسم پیش اومده که حالم از دنیا به هم بخوره ولی تا یکی از دوستامو دیدم از این رو به اون رو شدم قایمشون کردم
خیلی سعی کردم جدی باشم اما نشد!شاید شخصیتم همین طوریه به قول برو بچ دلقک
دلقک اسم قشنگیه نه؟
قشنگ نیست؟واقعا دلت میاد بگی قشنگ نیست؟چیه فکر می کنی پس فردا می گن طرف خیلی مسخرست هیچ کاریو جدی انجام نمی ده؟راستم می گیا
چی کار کنم مردمو بخندونم اسمم دلقک باشه یا برج زهر مار شم؟
ولی خب اینجوریام که فکر می کنی نیست شاید من آدم شوخی باشم اما واسه کارای مهم خیلی جدیم اگه به من می گن دلقک واسه اینه که هیچ وقت نخواستم نارا حتیامو سر کسی خالی کنم اگه من اعصابم خورده به خودم مر بوطه. قرار نیست که همه واسه من هم دردی کنن حالا بزار مردم به من بگن دلقک اما خودم احساس می کنم کاری که دارم انجام می دم خیلی بزرگ تر از اونیه که به خاطر یه لقب کنارش بذارم.
حالا هنوزم فکر می کنی من آدم دلقکیم؟