پا سخ
تنها یک جواب بود
خیال واهی من
تعبیر رویای دور
جوشش گرم وجود
پیشکش شاخه ی نور
تنگی سینه ی من
بخشش صبر و غرور
تنها یک لبخند بود
منت دست تهی
طلب و خواهش دل
عذاب درد قریب
شکوه و سازش دل
سوزش زخم کهن
سکوت و نالش دل
تنها یک کلام بود
دیده ی سرخ و کبود
سیلاب جاری من
چهره ی گنگ و بهوت
گریه و زاری من
لحظه ی سرد سکوت
جواب آری تو
ماهی سیاه